سلامت نیوز:زمانی وینستون چرچیل در سالهای جوانیاش نوشته بود: در زندگی هیچ چیز تکاندهندهتر از این نیست که بهطور ناگهانی و بیدلیل بهت شلیک کنند.
به گزارش سلامت نیوز،شهروند نوشت: حالا کاری نداریم که چه تعداد از آدمها موقعیتی را که چرچیل گفته تجربه میکنند؛ اما قطعا اهالی شهرهای زلزلهزده تا حد زیادی میتوانند حسوحال این موقعیت را بدانند. وقتی آنهایی که به زندگیشان مشغولند ناگهان میبینند زمین زیر پایشان دارد میلرزد و این لرزهانگار تا ابد ادامه دارد و میبینند که چگونه زندگیهایشان زیرورو میشود و البته بعضیها هم چیزی نمیبینند!
لوسی جونز، کارشناس زلزلهشناسی است که تحقیقات وسیعی درباره زلزله لسآنجلس انجام داده است. از آنجا که بیشتر زلزلهها تعاریف و ویژگیهای مشابهی دارند، بخشی از صحبتهای این «بانوی زلزله» را با لسآنجلس تایمز با هم میخوانیم...
در آغاز میتوانی بگویی سالها مطالعه و تحقیق درباره زلزله چه چیزی درباره طبیعت انسانی به تو آموخته است؟
فکر میکنم جذابترین و تکاندهندهترین چیزی که من در طول یکی دو دهه اخیر آموختهام؛ آگاهیهایی است که علوم اجتماعی درباره احساسات انسانی در مواجهه با فجایع بیان میکنند. روانشناسان میگویند که مردم در شرایط فاجعه درباره مواجهه با ریسکها و خطرات ممکن نمیتوانند تصمیمهای منطقی بگیرند. حتی بگذار در مورد همین کالیفرنیایجنوبی بگویم که ما اینجا تقریبا بیش از تعداد کشتههای زلزله را در سیلها و رانشهای زمین از دست دادهایم؛ اما باز هم مردم فکر میکنند مگر باران هم ترس دارد؟! من همیشه به شاگردانم این مثال را زدهام که همزمان با زلزله سال ١٩٩٤ لسآنجلس؛ در طوفانی که در سواحل شرقی درگرفت، تعداد کشتهها اگر بیشتر نبود، حداقل اینکه کمتر از آن زلزله هم نبود. زلزلهها بزرگترین تهدیدات زندگیهای امروز نیستند؛ بلکه آنها در اصل میتوانند تهدیدی باشند بر پایداری و ثبات اقتصادی مناطق زلزلهخیز که این خود زندگیهای بسیار بیشتری را تهدید میکند. اما در کل احتمال مرگ هر کس در دنیای امروز به دلایلی چون تصادف در بزرگراه یا حتی دعوای خیابانی بسیار بیشتر از احتمال مرگ او در زلزله است.
پس چرا اینقدر از زلزله میترسیم؟
چون پیشبینیناپذیر است، فهمناپذیر است، نادیدنی است و میدانید که چیزهایی که نمیشود با آنها مواجه شد، همیشه ترسناکند. نکته دیگر اینکه زلزله همه را درگیر میکند و بحران اجتماعی به وجود میآورد. به این دلیل هم هست که وقتی به رفتارمان در مواجهه با تهدید تروریستی نگاه میکنیم، میبینیم که از این جنبه مشابهتهایی میتوان یافت. درواقع زلزله ماشه هراسهای یک جامعه را میکشد و همین هم ترسناکش میکند. به همین دلیل هم هست که در اخبار با یک نام یا شماره و درجه زلزلهها را معرفی میکنند؛ چون حداقل اینکه این اسامی و اعداد زلزله را آشناتر جلوه میدهد و نمایی معرفیشده به آن میدهد و همین هم اطمینانبخش است. همچنین برخورد و ملاقات با آگاهان، کارکرد اطمینانبخشی دارد. یادم میآید در تمام زلزلهها وقتی با مردم برخورد کردهام، همه گفتهاند چه خوب که این جایی و بودنت چقدر آرامبخش است و از این حرفها و وقتی به خودم میگفتم آخر چه چیز من میتواند آرامشبخش باشد و مگر من که جز اینکه بیشتر بهشان استرس بدهم و بگویم که مثلا قرار است پسلرزههایی هم بیاید و... چه کاری میکنم؛ آن وقت بود که فهمیدم بودن کسی که این حس را بهت بدهد که بر اوضاع مسلط است، قطعا میتواند بهتر آرامت کند. این نکتهای است که تمام امدادگران در مواقع بحران و فاجعه مدنظر قرار دهند. همه انسانها در موقع بحران میتوانند حسوحال بچهای را داشته باشند که از چیزی ترسیده و وقتی مادرشان بغلشان کرده و بگوید «چیزی نیست، همه چی درست میشه» حالشان بهتر میشود.
آیا تکنولوژی کار شما را تغییر داده است؟
تغییر که داده، تغییر بنیانی هم داده، چنان که اصلا میشود گفت این حوزه در مواجهه با تکنولوژی تغییر کرده. حالا با جنبههای فنی ماجرا کار ندارم، درباره نوع محاسبه قدرت زلزله و مسائل علمی، اما رسانههای مجازی بهعنوان بخشی از تکنولوژی روز تأثیر عجیبی در روند کمکرسانی و مدیریت بحرانها میتوانند داشته باشند.
آیا یک شوخی یا کارتون خاصی را درباره زلزله که میتواند تأثیرگذار یا آگاهیبخش باشد دیدهاید؟
کارتون که نه، بیشتر آنها روی جوکهایی تکیه میکنند که هرکس حداقل ٥٠٠ بار شنیده. اما باید به چیزی اشاره کنم که فکر میکنم جالب است. مادرخوانده من یک زیستشناس است و در دفترش زده: زلزله راهی است که زمین استرس درونش را ازبینبرده و آن را به مردم روی زمین انتقال میدهد.
آیا وقتی در جایی هستی چیزهایی میبینی که ما مردم عادی به آنها توجه نداریم؟
یعنی چشمهای جادویی یک زلزلهشناس؟
دقیقا...
متاسفانه این موضوع هست. یادم است در الپاسو راه میرفتم و وقتی ساختمانها را دیدم، گفتم معلوم است اینها اصلا به زلزله فکر هم نکردهاند. جالب اینکه دو هفته بعد زلزلهای با قدرت ٥ریشتر در آنجا آمد و با اینکه خانهها را ویران نکرد، اما آسیبهای زیادی رساند. بله؛ این چشمها همیشه با من هست!
نظر شما